ستون آزاد
گاهنامه ی طنز
 
 

خاطرات تقلب دوران دانشجوی : طنز

خاطرات تقلب دوران دانشجوی : طنز - www.naznet.i

این جفنگیات مرسوم که در برگه ی امتحان مینویسند و از بیماری مادر تا اینکه اگر این درس را نمره نیاورم مشروط میشوم و … هم خیلی خز شده و هم حتی یک بچه ی ۵ ساله باور نمیکند؛ چه برسد به یک دکتر! کمی نوآوری و خلاقیت داشته باشید.
 
به جای تقلب از این روش ها بهره برید و بالای ۱۸ بگیرید.
جناب استاد به اندازه ی کافی خودش مشکلات و بدبختی دارد، دیگر نیاز نیست شما با آن خط زیبای منحصر به فردتان یک صفحه ی آچار برایش از مشکلاتتان بگویید. حالا باز ای کاش فقط یک نفر چنین خزعبلاتی می نوشت. یکهو می بینی از ۳۰ نفر دانشجو، بیست و هشت نفر عینا نوشته اند که اگر این درس را نمره نگیریم مشروطیم و مادرمان مریض است و پدرمان زندان است و فلان و بهمان. انگار این مشکلات را هم از روی دیگری تقلب کرده اند.
در این بخش به ذکر خاطراتی از فعالیت های پربار خود در این زمینه می پردازم.
روشی پلید
یک درس ساده ای بود که من بنا به دلایلی نتوانسته بودم اصلا این درس را بخوانم و با ذهن کاملا خالی سر جلسه امتحان رفتم. نیم ساعتی نشستم و دیدم هیچ کدام از این سوالات حتی برایم آشنا هم نیست. یک جمله در پایان برگه نوشتم و برگه را تحویل دادم:
“در اعتراض به تقلب گسترده ای که سر جلسه امتحان از سوی دیگر دانشجویان شاهد بودم از دادن این امتحان خودداری کرده و نمره صفر را به بیست با تقلب ترجیح میدهم.”
نمره الف کلاس را گرفتم! خدایا مرا ببخش.
 
صم بکم عمى فهم لایعقلون
درس معارف بود. می دانستم موضوع درس چیست و مباحثش در چه زمینه ای است (با عرض خسته نباشید به خودم) اما جزئیات مطالب و محتوای درس را نمی دانستم. سوالات توزیع شد و باز هم دیدم سوالات کمی برایم ناآشناست. از مغرب و مشرق و زمین و زمان نوشتم. هر آنچه از کتاب دینی کلاس اول ابتدایی، آقای واسعی گفته بود که مثلا چگونه مواد غذایی در بدن مادر تبدیل به شیر می شود تا برهان نظم و علیت که در دبیرستان خوانده بودم. اما نقطه طلایی برگه این جمله بود:
“جناب استاد برای من کاری نداشت که عین محتوای کتاب را برایتان کپی کنم اما شما با روش زیبای تدریس خود به ما یاد دادید که چگونه تنها به منابع اکتفانکنیم. گفتید در دین عقل هم سهیم است و نباید «صم بکم عمى فهم لایعقلون» بود. پس من ترجیح دادم مفهوم را بفهمم ولی کپی نکنم بلکه از دانسته های خود بنویسم”.
 
بیست گرفتم! خدایا مرا ببخش.
 
اگر دین ندارید لااقل دلم شاد کنید
محاسبات عددی. درس بسیار دشوار. حداقل برای من که علاقه ی چندانی به ریاضیات و مباحث محاسبه ای کامپیوتر نداشتم. سوالات توزیع شد و مطابق معمول! خدا وکیلی دیگر این درس ۳ واحدی را خوانده بودم ولی چه کنم که در مغزم جای نگرفته بود. عادت دارم که قبل از اینکه برگه را تحویل دهم نمره خود را تخمین میزنم. در بهترین حالت ۷ می شدم. امکان رسیدن امدادهای غیبی هم تحت هیچ عنوانی میسر نبود. آخر برگه نوشتم:
 
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید/ قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
 
نمره ۱۱ گرفتم و نفر سوم کلاس شدم! خدایا مرا ببخش.
 
وساطت حافظ
 
استاد حسینی دکترای ادبیات بود و استاد درس شیوه نگارش (البته فامیلش شهبازی بود ولی چون ممکنه یه وقت بیاد اینجا رو بخونه من نام مستعار نوشتم). عاشق حافظ بود و آخر هر جلسه چند بیت از حافظ می خواند و چشمانش پر از اشک میشد. سوالات چی….؟ بگید؟ (اسمایلی آقای قرائتی) نه که بلد نباشم اما در حد ۱۵-۱۶ بیشتر نمی گرفتم. قبل از امتحان سری به سایتی زده بودم و واژه “شهباز” را در دیوان حافظ سرچ کردم و آن بیت را کف دستم ثبت کردم. زیر برگه امتحان نوشتم:
 
“جناب استاد من که «حافظ» را نمی شناختم؛ این شما بودید که در این ترم عشق حافظ را در وجود من انداختید! و باعث شدید تا با این شاعر آسمانی آشنا شوم. امروز قبل از امتحان گفتم تفالی به حافظ بزنم و ببینم چه میشود، این بیت آمد:
خاکیان بی بهره اند از جرعه کاس الکرام/ این تطاول بین که با عشاق مسکین کرده اند 
شهپر زاغ و زغن زیبا صید و قید نیست/ این کرامت همره شهباز و شاهین کرده اند “
 
بیست گرفتم! تنها بیستی که استاد در چند سال اخیر به یک دانشجو داده بود. 
خدایا مرا ببخش.
 
تصویر من رو شطرنجی کنید
امتحان نظریه های جامعه شناسی و … تو رو خدا نام این استاد را بی خیال شوید. استاد نسبتاً معروفی است و البته در بسیاری از دانشگاه های یزد هم تدریس دارد و حسابی سرش شلوغ است. ۱۰ نمره تحقیق و کنفرانس داشت و ۱۰ نمره هم امتحان پایان ترم. سرم بوی قرمه سبزی میداد. با یکی از بچه ها شرط گذاشتم که تحقیق و کنفرانس ارائه نمی دهم اما نمره بالای ۱۸ می گیرم. برای امتحان تئوری هم حسابی خواندم و خودم را آماده کردم. انصافا هم سوالات را خوب جواب دادم. فقط در پایان برگه بدون اینکه تحقیق یا کنفرانسی ارائه کرده باشم، نوشتم:
“موضوع تحقیق و کنفرانس: بررسی علل قبولی بالای دانش آموزان یزدی در دانشگاه ها در طی ۱۶ سال اخیر”.
۱۹ گرفتم! خدایا این یکی رو دیگه مردونه ببخش.
اگه مردی منو بنداز
با حساب خودم ۱۳- ۱۴ میشدم. اما این نمره برای من که عنوان شاگرد سومی!!! کلاس را یدک می کشیدم خیلی فجیع بود. استاد فوق العاده جدی و بداخلاق بود و چندان نمیشد طرفش رفت. یک جمله پایان برگه نوشتم:
“جناب استاد حضور در کلاس شما در این ترم برایم بسیار مغتنم و مفید بود. اگر ترم بعد با ما درس برمی دارید که هیچ، اگرنه بدون تعارف دوست دارم این درس را پاس نکنم تا ترم بعد هم استادم شما باشید”.
۱۷! خدایا سه تا نقطه


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 21:13 :: توسط : mahdi235

روش شناسایی ایرانیهای مقیم خارج (طنز)

روش شناسایی ایرانیهای مقیم خارج (طنز) - www.naznet.ir
 
دوستان عزیز خارج از كشور توجه كنند اینها طنز هستند و فقط برای سرگرم شدن شما عزیزان میباشد
1- شلوار لی با پیرهن و كفش اسپرت میپوشند
2- موقع حرف زدن S را “اس” تلفظ میكنند.
3- جمله های كوتاه مثل How is going on را با Accent نزدیك به انگلیسی تلفظ میكنند اما اگر جمله از 5 كلمه بیشتر شود انگلیسی را فارسی صحبت میكنند.
4- در هر 10 كلمه یكبار از لغت Actually استفاده میكنند. در 10 كلمه بعدی از To be honest
5- در ایران ماهی یكبار به زور حمام میرفتن اما در خارج هر روز دوش میگیرند و اگر كسی بوی بد دهد انتقاد میكنند.

6- به ظاهر وانمود میكنند كه مثل خارجی ها Care نمیكنن اما زیر چشمی فضولی میكنند.
7- اگر لغت یا اصطلاح جدید انگلیسی یاد بگیرند در اولین فرصت ممكن جلوی دوستان ازش استفاده میكنند.
8- وقتی ایرانی جدید میاد با هیجان فرد جدید الورود را به Shopping Centre برده و طوری با هیجان توضیح میدهند كه انگار 100 سال اینجا بودن و همه اینها را خودشان ایجاد كرده اند.
9- اگر به یك هندی یا پاكستانی توهین شود از او حمایت میكنند و صحبت از Discrimination و Racism میكنند اما اگر همین اتفاق برای یك ایرانی غریبه بیافتد خارجی میشوند و Care نمیكنند.
10- همیشه در حال Sue كردن هستند.
11- توی ایران اگر خواهرشون دوست پسر داشت تیكه پارش میكردن اما اینجا روشن فكر هستن و مشكلی با این موضوع ندارن.
12- موقعی كه ایران میرن كارت شهروندی یا گواهینامه رانندگی خارجی جلوی دیگران همش از جیبشون می افته بیرون و میگن Oh shit و برش میدارن.
13- همه چیز تو ایران مفته.
14- انجا كه بودن (یعنی خارج) فلان چیز بود اما اینجا نیست (ایران)
15- توی Line منظم وای میسن اگه صف بانك خارجی باشه یا صف هواپیمایی BA, AF, AC اما صف ایران نیازی نیست نوبت را رعایت كنن.
16- تو ایران سوار ماشینت میشن و كافیه فقط یك ویراژ كوچولو بدی وانمود میكنن كه از ترس دارن میمیرن.
17- 4 سال همش از ایران خارج شدن اما نمیدونن ما تو ایران چجوری زندگی میكنیم.
18- رفیق Native شون را هفته ای 100 بار میبرن رستوران ایرانی و در مورد تاریخ 10000 ساله ایران توضیح میدن.
19- اگر خارجیها در مورد برخی از اداب زشت ایرانیها سوال كنن ازشون اولن شهروند ایرانی نیستن ثانیا تقصیر احمدی نژاده.
20- دائم دنبال گرفتن انواع و اقسام Credit Card ها هستن 20,000 دلار Line of Credit دارن و 10 نوع كارت اعتباری. در حالیكه در مجموع ماهی 500 دلار هم به زور میتونن خرج كنن.
 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 21:12 :: توسط : mahdi235

چطور دوست دختر پیدا كنیم؟ (طنز)

پیش فرض چطور دوست دختر پیدا كنیم؟ (طنز) - www.naznet.ir
 
اصلا نگران نباشید چون دخترها زیاد شدن و در حال ترش شدن هستن!!!پس نیازی نیست كه ما پسرهای گل دنبال اونها راه بیفتیم(ولی باید حتما راه بیفتیم) حالا ما در اینجا فرض می كنیم كه اونها ناز می كنن اگه زشت بودی چه كار باید كنی؟؟؟هیچ می دونی یا نه؟؟؟؟پس بخون خوب این كه كاری نداره كه...ابروهات رو بگیر...كرم سفید كننده بزن...دماغت رو عمل كن...
خلاصه هر چی داشتی بزن
حالا بگذریم اینا رو كه زدی می ری پیشه دختره چشمات رو ببند و بهش بگوووووو می خوام یه رابطه دوستانه با شما برقرار كنم(منظورم رابطه سالمه)البته اصلا انتظار نداشته باشین كه همون اول بگه باشه عزیزم بیا با هم دوست بشیم.
البته اونجا باید شماره تیلیفونت رو بدی...آخه اگه ندی نمیشه....شماره رو كه دادی بعد برو....اون خودش بعد از 1 هفته حالا بستگی به دخترش داره...بهت بابت اون حرفت می زنگه....و حالا باید اینجا خودت یه جوری طرف رو راضی كنی....اینجاش
دیگه به من ربطی نداره...آخه هر كس یه جوریه...
اگه نشد فقط كار رو به خون و خونریزی نكش....آخه به من ربطی نداره...شتر دیدی ندیدی....من بی تقصیرم.
مجله اینترنتی نازنت


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 21:11 :: توسط : mahdi235

سری هفتم جملات طنز پ ن پ

سری هفتم جملات طنز پ ن پ - www.naznet.ir

لب دریا یه لیوان چای گرفتم دستم به رفیقم میگم قند داری ؟!؟ میگه واسه چایی میخوای پـَـــ نــه پـَـــ میخوام بندازم تو آب دریا شیرین بشه

*********

پلیس تو جاده ماشینمونو نگه داشته بعد از بابام می پرسه دارید میرید مسافرت اون میگه پـَـــ نــه پـَـــ اومدیم مردمو تو ترافیک نگاه کنیم بخندیم

 

بابابزرگ خدابیامرزمو دیشب تو خواب دیدم، گفت تن لش به جای اینکه یکسره بری بنویسی پـَـــ نــه پـَـــ بشین ۲تا فاتحه اخلاص برا من بخون پـَـــ نــه پـَـــ

*********

ساعت ۲ نصفه شب دختره با یه آرایش خفن داشت تو یه خیابون خلوت میپلکید، رفیقم میگه دخترفراریه؟ پـَـــ نــه پـَـــ خیلیم دختره پاک و نجیبیه، الانم داره میره دعای ابوحمزه ثمالی پـَـــ نــه پـَـــ

*********

بچه داداشمو بردم باغ وحش، کوهان شترو نشون میده میگه عمو کوهانشه؟ پـَـــ نــه پـَـــ همه غمو غصه ها رو ریخته تو دلش، قلمبه شده از توی کمرش زده بیرون پـَـــ نــه پـَـــ

*********

از قالی شویی قالی رو با وانت آوردن، یارو وانتیه زل زده بهم نگاه میکنه میگه بیارمش توی خونه؟ پـَـــ نــه پـَـــ من تا کمر خم میشم بذارش روم، خودتم سوار شو ببرمت تو کوچه یه دور بگردونمت دلت باز شه پـَـــ نــه پـَـــ

*********

خوابیده بودم بابام اومد بالا سرم گفت خوابیدی گفتم پ ن پ یه هو بابام زد تو سرم گفت بگیر بخواب این چرت و پرتا برا فیس بوکه

*********

رفتم تست بازیگری بدم طرف میپرسه تازه کاری؟ پـَـــ نــه پـَـــ مارلون براندو ام گفتم بیام دوباره از اول شروع کنم پـَـــ نــه پـَـــ

*********

موشه تو تله موش گیر کرده رفیقم میگه مرده ؟!؟ پـَـــ نــه پـَـــ موشه رفته زیرش داره پرس سینه میزنه

*********

سر کلاس به رفیقم میگم خودکار داری میگه پـَـــ نــه پـَـــ با قلم و چکش دارم حکاکی میکنم رو میز

*********

گوسفند خریدم طرف میگه میخوایی قربونی کنی میگم پـَـــ نــه پـَـــ خدا بخواد میخوام باهاش ازدواج کنم

*********

رفتم بانک وام بگیرم طرف میگه ضامن داری میگم پـَـــ نــه پـَـــ بدون ضامن اومدم الان منفجر میشم

*********

یارو مرده دارن تشیع جنازش میکنن گرفتن رو سرشون جنازشو رفیقم میگه اااا طرف مرده میگم پـَـــ نــه پـَـــ از المپیاد ریاضی برگشته مردم گرفتن بالاسرشون تشویقش میکنن

*********

رفتم طلا فروشی میگم آقا حلقه دارید میگه حلقه ازدواج میگم پـَـــ نــه پـَـــ یه حلقه میخوام آتیشش بزنم از وسطش بپرم

*********

مگس اومده تو خونه، رفتم حشره کش آوردم، مامانم می گه می خوای بکشیش؟ پـَـــ نــه پـَـــ می خوام بزنم زیر بغلش بوی عرق نده!

*********

رفتم گل فروشی، می گم ببخشید، کاکتوس هم دارید؟ می گه واسه دکور می خواین؟ پـَـــ نــه پـَـــ تو خونمون شتر پرورش می دیم، می خوام یه وقت احساس غربت نکنن، حس کنن خونه خودشونه!

*********

از حموم اومدم بیرون، حوله تنم کردم مادرم می گه حموم بودی؟ پـَـــ نــه پـَـــ تجویز دکتره روزی دو بار قبل از غذا حوله بپوشم


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 21:9 :: توسط : mahdi235

شعری در مورد عروسی ...(طنز)

آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست

با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید

ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است

لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید

بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ

معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید

تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه

با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید

البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها

پیش فامیل مقابل آبروداری کنید


میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید

گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی

دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید

موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان

پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید

هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر

هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید

در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب

کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید

گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه

چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید

ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید

لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست

از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید

البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای

پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید

حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری

با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید

کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟ با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید

در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور

بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید
__________________






خدا شونه هامونو فقط واسه اینكه كوله بار غمهامونو روش بذاریم نیافرید... آفرید تا بعضی وقتا بندازیمشون بالا و بگیم

بی خیال !!!


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 21:9 :: توسط : mahdi235

 

طنز جدید پ ن پ! (2)

 

تو رستوران پیشخدمتو صدا کردم ... میگم آقا توی سوپ من مگس افتاده!
میگه مرده؟
پَ نه پَ هنوز زندست، داره شنا میکنه، صدات کردم بیایی نجاتش بدی !


یارو زده روح الله داداشی رو کشته، حالا گرفتنش میگه حالا چی میشه اعدامم میکنن؟؟
میگن پ نه پ میری مرحله بعد باید محراب فاطمی روهم بکشی


 

به دوستم میگم من عاشق این ماشین شاسی بلندام ...
میگه منظورت پرادو و رونیزو ایناست؟
پَ نه پَ منظورم کامیونو تراکتورو ایناست !


ماشینه تا شیشه جمع شده ... یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن ...
یارو داره رد میشه ... میگه مرده؟
پَ نه پَ تصادف خستش کرده خوابیده


 

هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم ...
آمپولارو دادم به پرستاره ...میگه آمپول بزنم؟
پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!


تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه ...
یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم می‌خوای گاز بزنی‌؟
پَ نه پَ من می‌خوام لیس بزنم


روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه... اومده میگه... روزنامه میخونی؟
پَ نه پَ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم


سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون گفتم مرسی آقا ...
می گه پیاده می شین؟
پَ نه پَ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد


دندونم بد جوری درد میکرد ... دستمو گذاشته بودم رو صورتم ...
دوستم دید منو پرسید دندونت درد میکنه؟
پَ نه پَ دارم اذان میگم گذاشتمش رو میوت ، همسایه ها اذیت نشن!


دراز کشیده بودم لب استخر ... دوستم میگه آفتاب می گیری؟
پَ نه پَ با خورشید مسابقه گذاشتیم، هر کی دیرتر بخنده برندس !


رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم ...
مربیه میگه بچه رو میبریدش؟
پَ نه پَ همینجا میخورمش


دارم کباب درست میکنم رو منقل و سیخای کبابو میگردونم ...
اومده خودشو لوس کرده با لحن بچه گونه میگه عشقم داری کباب درست میکنی؟
پَ نه پَ دارم فوتبال دستی بازی میکنم


جلو عابر بانک تو صف وایسادم یارو می گه ببخشید شمام پول میخاین؟
پَ نه پَ خونه کامپیوتر نداریم میام اینجا فیس بوکم رو چک کنم


رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم ...
یارو میپرسه نذریه؟
پَ نه پَ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش !


برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری ... طرف می گه از کسی شکایت دارین؟
پَ نه پَ اومدم فرار مایکل اسکلفیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم


مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگـــــــــــــــــس ... !
میگه بکشمش؟؟
پَ نه پَ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش


رفتم آلبالو بخرم ... یارو میگه بریزم تو پلاستیک؟
پَ نه پَ همینجوری دونه ایی بده بندازم دور گوشم خوشگل شم !!!


به دوستم میگم دیشب تو کرمان یه پسره بنزین ریخته سرش خودشو تو خیابون اتیش زده...
میگه سوخت؟!
پَ نه پَ یه جون گرفت رفت مرحله بعد !


 

 

رفتم دفتر هواپیمایی میگم عجله دارم میشه پرواز امروز شیراز رو واسم چک کنید؟
میگه اگه جا داد بگیرم؟
پَ نه پَ نگیر بذار پر شه من فردام میام چک میکنم بخندیم


جلو در اورژانس بیمارستان اعصاب خورد دارم قدم میزنم ...
یارو میگه آقا چرا انقدر پریشونی مریض بد حال داری؟؟
پَ نه پَ تو امریکن آیدل اجرا دارم تو فکرم چجوری بخونم که سایمون ایراد نگیره!


سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود. میگم میشه صدای ضبطتونو کم کنید؟
میگه اذییتتون میکنه؟!
پَ نه پَ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره!


رفتم دستشویی عمومی در میزنم میگم یکم سریع تر...
میگه شمام دستشویی داری؟
پَ نه پَ اومدم ببینم شما کم و کسری نداری ؟!



امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 21:6 :: توسط : mahdi235

 

پ ن پ!!!!!!!!!

 

رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده ریچارد

رفتیم سر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم پسر خاله ام میگه ساکتی!!! پــــ نه پـــــــ بلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم

یارو عکسمو دیده میگه:اااا دماغ خودته این؟
پـَـَــــ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه که بینی به بینی، نسل به نسل منتقل شده الان رسیده به من!!!!

با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم

تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه

زنگِ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای‌ بیایی تو ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام ببینم اف ف سالمه یا نه

صبح رفتم کنکور بدم .مراقب میگه تو هم اومدی کنکور بدی؟ پـَـَـ نه پـَـَـ اومدم اینجا برم دسشویی

ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده، واستادم دم جاده با پیت بنزین یکی ۲ لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی، یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می‌خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام باهاش خودمو آتیش بزنم

رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟ پـــ نه پــ ما پشه ایم اومدیم مهمونی...!!!

ساعت ۵-۴ صبح زنگ زده..گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم..میگه خواب بودی؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته

خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟
میگه خط تلفن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم

برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم

تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه!

بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا ۴۰ درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته‌ای؟ اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم.
پـَـَـ نــه پـَـَــ. نه خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف دشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدم

داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت
همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم

به مامانم میگم قوری کجاست؟ میگه میخوای چای بخوری؟!
پــَ نه پــــــَ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!

رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟
میگه برا کباب؟
پـ ن پـ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می‌خوام

کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟ . . . پـَـَـ نــه پـَـَــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه



مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می‌گه: اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ کمر درد داشته دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس

ماشین رو بردم سرویس، میگم فـــیلترش هم بذار، میگه فـــلتر هوا؟
پ نه پ فیلتــر شکن بذار ماشین شبا بتونه بیاد فیس‌بوک

یارو تو مترو داره چراغ قوه می‌فروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی‌چسبید گفتن بیای باهم بخوریم 

داداشم گفت چرا بال بال میزنی؟ چیزی پرید تو گلوت؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم خودم رو آماده پروار می‌کنم 

به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی‌اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم 

تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین

بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون میره بردیمش اورژانس پرستار میگه اوردین بستری کنین؟ 
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اوردیم خون بده بریم

کله صبحی رفیقم می‌خواست بیاد درس بخونیم بهش زنگ زدم گفتم دوتا نونم بگیر بیار 
گفت واسه صبحونه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون

خواهرم از بیرون میاد خونه... می‌بینه پشت سیستمم... میگه کامپیوتر روشن کردی؟؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه...! 

میری مسجد وضو بگیری تا نماز بخونی میبینی یه آقایی می‌رسه میگه پسر جان وضو میگیری میگی پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام قزل الا صید کنم 

نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ لپ‌تاپ جدیدمه طرح بربری تولید شده

تو لباس فرم منو دیده میگه سربازی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردم

ساعت ۷ صبح رفتم برا امتحان دانشگاه نگهبانه می‌پرسه امتحان داری؟ میگم پــَ نه پــَ اومدم خمیر بگیرم بدم دست نونوا

در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می‌خوای بری تو؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه

تو هواپیما نشستم دارم دعا می‌خونم بغل دستیم می‌گه دعا می‌کنی سالم برسی؟ 
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می‌کنم سقوط کنیم

از بالا در دارم میام تو خونه بابام از راه رسید میگه باز تو کلید یادت رفت؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم آمادگی جسمانیمو تست می‌کنم امشب می‌خوایم بریم سرقت!!!

یکی‌ زنگ زده میگه شما فرشادین میگم نه میگه پس اشتباه گرفتم؟ پـَـَـ نــه پـَـَـــ من فرشادم صدای تورو شنیدم الزایمر گرفتم یادم نیست!!!

زنه شیکمش اومده جلو، رفیق ما میپرسه این حامله س؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَـ این زن آقا گرگه‌اس، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده شوهرش

تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه، رفیقم اومده میگه داری تعمیرش میکنی؟
پــــ نه پـــــ دارم با گِیج روغن درد و دل می‌کنم!!

اومده از خواب بیدارم کرده میگه خوابی؟ 
پـــــ نه پــــ دوستم چشم گذاشته منم رفتم زیر پتو قایم شدم نصف شبی

حسینی بای دست پسره رو گرفته میگه با یاد چی میری کنکور بدی؟ پسره میگه با یاد خدا.....پـَـَـ نــه پـَـَــــ بگه به یاد دوست دخترم میرم سر جلسه 

با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش ۳ طبقه بسازی!!! 

کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده:
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام

رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده ریچارد

امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 21:4 :: توسط : mahdi235

هیچ بعید نیست اگر چشم باز کنید و ببینید عده ای خودشان را از سقف آویزان کردند و قصد دارند دویست بار شاهنامه را از انتها بخوانند، یا مثلا چند نفر نیم متر شیشه را با پنج حلقه لاستیک یکجا قورت میدهند که خدای نکرده زبانم لال به نیت ...............


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 18:6 :: توسط : mahdi235

 

اصغر عزیزم،

اکنون که این نامه را برای تو می نویسم نیمه های شب است و من همچنان گرمی دستان تو را در دستانم احساس می کنم زیرا حُرم دستان توئه که منو داغون کرده... ناز چشمای تو هم خونه مو ویرون کرده... اصغرم، وقتی شنیدم که به خاطر دست دادن با من علیه تو هجمه شده است خیلی تعجب کردم زیرا تو در این زمینه سابقه زیادی داری و هر کسی این کارها را علیه تو می کند حتما با من مشکل شخصی دارد وگرنه چرا قبلا به هر زنی دست میدادی به تو گیر نمیدادند؟ من از همینجا به تمام منتقدین فارسی زبان دنیا از جمله ایران، افغانستان، تاجیکستان و به خصوص مردم اکراین اعلام می کنم زرشششششک! بنده خیلی وقت است که به همه سینما گران دنیا محرم شده ام. اصغر عزیز، جانِ آبجی ناراحت نشو ولی تو اینقدر دست مرا محکم جیق دادی که تا نیم ساعت دستم ولنگ و ولنگ می کرد و وقتی برادپیت متوجه شد دستم درد می کند ناراحت شد و گفت بی غیرتی هم حدی دارد، آدم توی پارتی هم دست ناموس مردم را اینطوری فشار نمیدهد!

 

اصغری،

من زیاد به حرفهای او محل نمیگذارم ولی هرچی هم که باشد او مرد من است و از اینکه خیلی آدم غیرتی است خوشم میآید زیرا او اصلا دوست ندارد دست یک مرد غریبه ایرانی را در دستان زنش ببیند. برای همین دیگر به من اجازه نمیدهد فیلم های شما را نگاه کنم و در جشنواره هایی که شما هستید حضور یابم زیرا قبلا هم یک همایشی توی فرانسه بود یا کن بود یا اطراف سولقان خودتان بود دقیقا نمیدانم کدام گوری بود این آقای مخملباف خیلی به من نگاه های زننده ای داشت و فکر کنم منظور بد داشت که یکهو دیدم برادپیت که هنوز نیم لیتر نفت تَهَش مانده بود غیرتی شد و شَتَرَق یکی خواباند زیر گوشش.. ولی من به او توضیح دادم که تو مثل مخملباف نیستی که به همه زنهای اطرافش منظور بد دارد و این سری خیلی گند وحشتناکی هم بالا آورد. حالا شما بیا و مردانگی کن و از این به بعد هر وقت مرا دیدی یواشکی چشمک بزن من هم برای تو بشکن میزنم و دوتایی کیف میکنیم!

اصغرجان،

دیگر مزاحم وقت عزیزت نمیشوم فقط از طرف من به این سینما گرهای خودتان بگو یک خورده رعایت کنند چون اخیراً خیلی فیلمهای شما مبتذل شده و ما در خانه وقتی بچه ها بیدار هستند اصلا نمیتوانیم فیلمهای سینمای ایران را نگاه کنیم چون خیلی بدآموزی دارد و هرکی به هرکی شده است.. البته من برای بازیگران شما احترام خاصی قایل هستم و شما خیلی هنرمندان با برکتی دارید مثلا یادم میآید مدتی که توی سومالی بودیم خیلی از مردم وقتی بازیگر زن شما که آمده بود آنجا را تماشا می کردند گرسنگی از یادشان می رفت و این خیلی برای مردم قحطی زده آنجا با برکت بود

اصغرم،

این نامه را وقتی در هواپیما بودم برای تو نوشتم و الان آن را به همراه یک شعر به تو تقدیم میکنم امیدوارم که خوشت بیاید.

الا اصغر که چشم شور داری

از این فیلم بکن اون چشمای نازت رو درویش

اگر که فکرای ناجور داری

 

دوستدار تو آنجلینا جولی

ساعت 9.37 دقیقه صبح 15 ژوئن 2012

توی هواپیما

 

 

عزیزم اگه از این مطلب بدت او مد بگو باهات تعارف ندارم ...........نگو حوصله ندارم بگو بهترین وب لاگه!!!!!!!!!!!!!!


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 17:53 :: توسط : mahdi235

به دنبال استقبال بی نظیر و شدید دانشجویان با حال دانشگاه از ستون پنجم دانشگاه و مسابقه گزینه آخر در همین جا مدعی میشویم که قصد جاسازی دائم این ستون را در سه نقطه داریم.در ضمن شرایط قبلی مسابقه همچنان برقرار است و جوابهاتون رو نمی خاد برامون به  سه نقطه بفرستید چون برندگان مسابقه از قبل از بچه های خودمون به طور کاملاَ اتفاقی انتخاب شدند و جای هیچ گونه بحث و بحث و بحثی  نیست و هر کی اعتراض داره بیاد تا با گونی جوابش رو بدیم.در ضمن جواب تمام سوالات گزینه آخر است.به کسی هم ربطی نداره که چرا بعضی سوالات 5 تا گزینه داره.

 

1.چرا اوباما ایران را تهدید از نوع هسته ای کرده است؟

الف.چون از وضعیت دانشگاه پیام نور فیروزآباد خبر نداره.

ب.چون چشم نداره پیشرفت های دانشگاه ما رو ببینده

ج.کور شود هر آنکه نتوان دید

د.گزینه آخر صحیح است.

 

2.چرا مهندس دیگر در سه نقطه و در ستون نیازمندی ها نمی نویسد.

الف.چون ژتون های توزیع شده کم است و اعتصاب قضا کرده است.                          

ب.چون دیگر مشکلات دانشگاه حل شده است.

ج.کم آورده و جا زده بوده است.

د.به علت سخت بودن دروس رشته ی دایتی.

ق.آخر نفهمیدیم این تلویزیون های توی راهرو برای چیه.

 

3.در جمله ی «دانشگاه ما ساختمان جدید دارد»فاعل جمله کدام است؟

الف. ساختمان جدید

ب. کارگران مشغول کارند لطفاَ مزاحم نشوید

ج. هر که بامش بیش زیر بناش بیشتر

د. سین در ساختمان

ق.همه موارد به جز گزینه د صحیح است.

 

4.کدام گزینه از عوامل پشت پرده نمی باشد غلط است.

الف.هر دو مورد      ب. هرسه مورد         ج.نمی توان اسم برد       د. چون میکوننمون تو گونی

 

5.علی در ساعت 5 صبح مسافت 95 مایلی بین شهرهای اِف و اِس را در 2 ساعت و با سرعت 80 کیلو متر با بدبختی طی  کرد و به شهر اف و دانشگاه پیام نور آن شهر رسید اما کلاس او لغو شده است، در اینجا علی چه حالتی دارد؟

الف. علی خام است و احتمالا ترم یکی هست.

ب.علی خام نیست اما احتمالا ترم بوقی است.

ج. حال علی بد است و احتمالا بی کار است.

د.علی احتمالا ........ است.

 

6.چرا بوفه دانشگاه فقط سوسیس و همبر دارد.

الف.چون چیز دیگه ای ندارد             ب. برای حفظ سلامت دانشجویان

ج.چون دانشجو ها تحصن نکردن      د.از آقای حاتمی بپرسید

 

7.چرا باید از حراست دانشگاه ترسید؟

الف.چون ترس داره                       ب.هرکه زورش بیش، ترسش بیشتر 

ج.چون میترسیم بریم تو گونی.

د.ما در همین جا ارادتمندی خود را به همه ی مسئولا  ابلاغ کرده و کوچیک همه هستیم.

 

8.چرا ساختمان جدید دانشگاهمون به صورت کج ساخته شده است.

الف.محض خنده                              ب.مهندساش فارغ التحصیل پیام نور بودن

ج. انحراف معیار از جامعه                د.تا ماهواره های جاسوسی نتوانند نخبگان دانشگاه رو رصد کنن.             ق.قدم نو رسیده مبارک.ایشالا سالن ورزشی و اجتماعات قسمتمون بشه.

 

 9.آیا شماره صد سه نقطه چاپ خواهد شد؟

الف.هیچکدام          ب. از فرهنگی دانشگاه بپرسید             ج.مژده مژده : شماره صد سه نقطه ، به زودی در دانشگاه و در دستان شماست.             د.با اجازه بزرگترها بببببببببببببببله

 

10. چرا جاهای خالی زیر خالی است؟!!!(آنها را پر کنید.)

الف) س...* .ا.... &&....ن . $.. س...وو......ررر.@ !!

ب) ... ... ..... .... !........ .... ..... ... ...!!!!

ج) .. .... ....

د) .... ...... ....، .. ...ّ. .. .... .

ه) .. .... .. ...، .. .... ..... .....!


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 17:48 :: توسط : mahdi235
درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ستون آزاد و آدرس v.d.f.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 71
بازدید هفته : 108
بازدید ماه : 96
بازدید کل : 26727
تعداد مطالب : 225
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


کد پیغام خوش آمدگویی
Type in a word or phrase: